۲۶ آبان، ۱۳۹۰

جلسه پالتاکی زندانيان سياسی در روز ۱۷ نوامبر ۲۰۱۱ از ساعت ۱۹ تا ۲۲- منشعبین؟

رزا: داشتم موش نامه های گفتگوهای زندان را میخواندم  شماره 2 را" شعبان بی مخ به میدان می آید" (که علیه بایکوت کنندگان سمینار امسال در سوئد نوشته شده)
که یادم آمد فردا گفتگوی پالتاکی برای سازماندهی پنجمین سمینار زندانیان سیاسی است. روی صفحه اول وبسایتشان کلیک کردم گویا آگهی را انتشار ندادند.

همین زیر آگهی را در روشنگری با هم بخوانیم:
جلسه پالتاکی زندانيان سياسی در روز ۱۷ نوامبر ۲۰۱۱ از ساعت ۱۹ تا ۲۲-
ما سعی خواهيم کرد هر ماه يک جلسه ی پالتاکی در باره ی قتل عام زندانيان سياسی تا پنجمين دوره ی گردهمايی سراسری زندانيان سياسی که در سال ۲۰۱۳ می باشد، برقرار نمائيم. ما اميدواريم که پنجمين گردهمايی را در ايران برگزار نمائيم، در غير اين صورت بيائيد دست در دست هم، آگاهانه و مسئولانه از همين امروز راه را برسازشکاران با حکومت قتل عام ببنديم تا طيف چپ با آرمانهای آن رفقا، پيوند ناگسستنی تا سرنگونی تماميت رژيم ضد بشر جمهوری اسلامي، برقرار نمايد.
ايميل مسئولين اطاق جهت دريافت اطلاعات و ارسال پيشنهادات:
نادر خليلی khalilinader@yahoo.com
کريم خياو iranhamrah@hotmail.com
اولين جلسه ی پالتاکی تحت نام نه فراموش می کنيم و نه می بخشيم در روز ۱۷ نوامبر ۲۰۱۱ از ساعت ۱۹ تا ۲۲ برای تبادل نظر برگزار خواهيم کرد. IRAN LOGOS ZANDANIAN SIASI در اتاق زندانيان سياسی

رزا: راستش فکر نکنم چاقو دسته اش را ببرد! اما جلسه جالبی میتونه باشه. حداقلش ممکنه جلوی حراج استخوانهای خاوران را در سمینار بعدی بگیره.
گویا گردهمایی سوئد این مجموعه اگرچه سخنرانان پولداری را در سالن باشکوهی دعوت کرده بود، اما با استقبال عمومی 99% ای ها روبرو نشد. فقیرترینشان گویا پروژه پولسازی از مقوله تجاوز به زندانی زن با حدود 125 هزار یورویی شادی ها بوده. اما معلوم نیست اینها هنوز شروع نکرده چرا دنبال شناسایی توابها افتادند؟!
فراخوان همکاری برای جمع آوری اطلاعات درباره توابان زن در زندانهای دهه۶۰
این جمعیت عدالت برای زنان با مدیریت شادی صدر و همکاری شادی امین است و به نوشته خودشون از بنیاد هیوس حقوق میگیره. البته ربطی به پروژه شهرزاد نیوز، مژده فرحی، اقلیت و رادیو شورایی نداره.

 هیچکدوم از این خانم های محقق" تجاوز به زنان در زندان" البته نه بهشون تجاوز شده و نه زندانی بودند. حالا با همکاری یک خانم روانشناس دیگه به اسم نور ایمان دارند اسم تجاوز شده ها را آرشیو میکنند تا لابد به مستر شهید بدهند. شهید هم گویا مسئول حقوق بشر ایرانه. چند وقت پیش رژیم نوشته بود ایشان 4 تا زن داره. تو ویکیپدیا البته 1 زنه بود و گویا اما 6 تا بچه داره!

این دو نفر هم که اعلامیه شان را در پالتاک بالا آوردم و اعلامیه شون در مجموعه گروهشان درج نشده (و احتمالا سانسور شده) یعنی خیاو و نادر خلیلی بعنوان مسئولین سمینار اما به سمینار زندانیان در سوئد کلی انتقاد کردند.
راستش سمینار پخش مستقیم داشت در پالتاک که یکهو دعوا شد! مینو که داشت صدای سالن را برای ما پخش مستقیم میکرد گویا یک دسته گل سنگین اهدایی را بر سر آورنده اش میکوبه، ما البته صدای جیغ سبزی هم شنیدیم.

جریان گل چه بود؟
آورنده گل اول قرار بود گویا دسته گل را به شادی صدر تقدیم کنه، اون بالای صحنه احتمالا هول میشه میخواد به آقایون برگذار کننده گل را تقدیم کنه. یعنی به امیر جواهر. امیر میترسه و فرخ قهرمان را سوقولمه میزنه. فرخ شجاعانه مدل یاسر عرفات شروع میکنه به ماچ بازی با آورنده گل. ما تو پالتاک فکر کردیم مینو حتما رنجیده که کسی بهش گل تقدیم نکرده. حالا گندش اینجوری در اومده که طرف رضا برومندی بوده از دوستان طالبانی ( با رهبر کردها اشتباه نشه) که تو سوئد رضا ارجمندی را با اوهول و تولوب دعوت کرده بوده. ارجمندی هم گویا همه کاره موسوی است. موسوی که حدود9 ماهه در حصار خانگی است. او گویا در قتل عام دهه 60 زندانیان دست داشته یا میدونسته و بروز نداده.

برومند هم فعلا اعتراض پشت اعتراض برا گل های پر پرشده اش. دراخبارروز اعلامیه اعتراضی برومند را از طرف تشکیلاتش علیه این عمل ضد بشری و گیاهی خواندم.
یک لر شورشی نوشته: مینو ادعا کرده این آقا یعنی رضا برومندی به رفتن به سفارت و شرکت در انتخابات رژیم افتخار میکرده و نیز دست این خانم یعنی مینو را که در تظاهرات سبزها در حالی که شعار مرگ بر رژیم میداده است را پیچانده و مجروح کرده است.

رزا: البته من نفهمیدم اگر مینو دست راستی نیست، پس چرا در سمیناری خدمت فنی ارائه داده که تا دستمال توالتش را راستها هزینه کردند؟ برای همین روی تئوری " فوران غریزه فمنیستی سرکوب نشده توسط فمنیست اسلامی" میمونم.
من هم شخصا از گل دادن مردها بدم میاد. گل آلت تناسلی گیاهه و معنی خاص خودش را داره. ولی این گلها برای شادی ها بوده و فمنیست اسلامی برای گل دادن این تعبیر را نداره و به گل و جایزه گرفتن عادت کرده .

شاید هم مینو نمیدانسته که خرج سمینار را سبزا و اکثریتی هایی دادند که خودشون را در کشور میزبان تو احزاب بالا کشیدند. جمعیت هم گویا بجای تشویق مینو را هو کردند و مسئولین سمینار هم از گل های پر پر شده عذر خواهی کردند. ولی گویا ماچ و پوچ فایده نداشته و طرف هم از طرف سازمانش اعلامیه داده که منتظر عذر خواهی کتبی هست و شایعه شده داره میره روانشناس و از فمنیستها هم ترسیده. البته حق هم داره چون طرفش تا حالا فمنیستهای اسلامی بودند.

نادر خلیلی گویا تنها کسی بوده که این عمل مینو را انقلابی ارزیابی کرده. البته من شخصا عمل فمنیستی میدونم که غریزه نمود پیدا کرده. حالا امیدوارم خانم های روانشناس که متخصص تجاوز به زنها هم هستند از این مسئله راحت نگذرند چون مینو نماد "نمیبخشیم، و فراموش نمیکنیم" در سمینار وادادگان بوده. همان شعاری که رو فیلم های سخنرانان سمینار سوئد از کیلومترها بدون چراغونی میشد دید! همان شعاری که خیلی وقته به قیمتش خوب باشه، دیه رو جای غرامت حساب میکنیم.... تبدیل شده.
لینک دانلود سخنرانی سیروس کفایی که در رابطه با پرداخت غرامت صحبت کرده

این کوتاه شده جریان بود که من هم مثل شما زیاد سر در نیاوردم که دقیقا چه تضادی در مجموعه متحد سمینار(دید و بازدید زندانیان بجا مانده) آنتاگونیستی شده. کسانی که نرفتند شاکی بودند که اینها سرنگونی رژیم را نمیخواهند و در پی مماشاتند.
اما گویا عده ای هم فکر کردند مثل همیشه پول سوسیال دمکراتها را میگیرند و بهشون اما تریبون نمیدهند. و کماکان با پز چپ رادیکال پرچم سرخ را هوا کرده و دست در دست هم به یاد قدیما سرود انترناسیونال میخونند. اما سوئدی ها مثل آلمانی ها نبودند، سرود خونی که ممنوع شد هیچ، تازه به ازای هر کرون یک بادبادک سبز تو سالن هوا کردند. با ترکاندن چند بادکنکشان و پر پر کردن گلهاشون توسط مینو بوی هلیوم سالن را برداشته و مثل همیشه کی بود کی بود؟ ما نبودیم!

برای خواندن منابع مطلب اینجا روی دنباله کلیک کنیم.



چهارمین گردهمایی درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران- احتمال زیاد با پخش مستقیم در پالتاک

بیانیه ی جامعه دفاع از حقوق بشر و دمکراسی در ایران ـ سوئد
متاسفانه هنوز هم که هنوز است ما شاهد بروز رفتارهایی در میان مدعیان حمایت از آزادی و مردم هستیم که دراساس خود، آزادی را بنام مبارزه برای آزادی، از دیگران سلب می کنند. رفتار توهین آمیز، خشونتگرا و پرخاشگرانه تعداد محدودی از شرکت کنندگان در چهارمین گردهمایی در باره کشتار زندانیان سیاسی که برای احترام به یاد عزیزان از دست رفته در فاجعه کشتار زندانیان سیاسی سال ۱٣۶۷، در شهر گوتنبرگ برگزار شد، نمونه ایی از به نمایش گذاشتن روحیه عدم تحمل وبی اعتنایی به اصل آزادی بود و در این میان نیز سکوت مصلحتی پاره ای از مسئولان کنفرانس در قبال بی احترامی به عضو جامعه دفاع حقوق بشر و دمکراسی در ایران، تأسف ما را بیشتر کرد.
یکی از اعضای جامعه به نمایندگی از طرف هیئت مدیره دست گلی را به برگزار کنندگان به احترام یاد مبارزان سیاسی ازدست رفته در فاجعه کشتار زندانیان سیاسی سال ۶۷، و برای ابراز حمایت جامعه از اقدام دوستان برگزارکننده، تقدیم مجری برنامه کرده و سخنانی در رابطه با ضرورت پیگیری امر دادخواهی ایراد نمود. متعاقب آن، دو نفر از حاضران در سالن شروع به پرخاشگری نسبت به جامعه و نماینده آن کردند و یکی از گردانندگان امور تکنیکی مراسم، گل تقدیمی را از روی جایگاه برداشته و به سوی نماینده جامعه پرتاب کرد. این اقدام مورد تقبیح بسیاری از حاضرین قرار گرفت. مسئولین و مجریان برنامه اما عکس العمل در خوری از خود نشان ندادند، و هنوز هم پس از گذشت دو هفته اقدامی در جهت تقبیح این رفتارها صورت نداده اند که برای ما بسیار دوراز انتظار بوده و هست.

نکاتی در باره چهارمین گردهمآیی سراسری درباره زندانیان سیاسی گوتنبرگ-سوئد
کریم خیاو

در اولین روز برگزاری گردهمایی نماینده ی حزب سوسیال دمکرات های سوئد (بخوان حزب بورژوازی) آقای رضا طالبی، یکی از سخنرانان این گردهمایی بود.

نماینده ی این حزب یعنی آقای رضا طالبی یکی از شناخته شده ترین رهبران طیف سبز طرفدار موسوی و کروبی، با پیش زمینه ی "اکثریتی" است که بر کسی در این شهر پوشیده نیست. او یکی از دعوت کنندگان اردشیر امیر ارجمند، مشاور ارشد میرحسین موسوی و سخنگوی شورای هماهنگی راه سبز امید که به دلیل ماهیت مخفی اعضای آن معلوم نیست اسم مستعار کدام گروه و حزب و سازمان درون حاکمیت است، در شهر ما بود و کماکان برحسب ماهیت "اکثریتی" بودنش همراه با هم پیمانانش در این شهر مشغول "مبارزه" به سبک خودشان هستند.

« آ.ّب.اف» (ترجمان آن به فارسی؛ انجمن های آموزشی کارگری است . حامی حزب سوسیال دمکرات های سوئد، و ارگانی کاملا شناخته شده است) به عنوان رئیس بخشی از این ارگان در شهر گوتنبرگ نشسته است. امیدوارم باز این اشتباه پیش نیاید که من با گرفتن پول از « آ.ّب.اف» بعنوان حامی مالی مخالف هستم، بلکه می گویم گرفتن این پول هنگفت برای تامین اجاره ی ساختمان نمی توانست و نمی تواند سهل و آسان باشد، مگر اینکه محفل ها و "لابی" های این شهر در اقدامی نامحسوس به این مهم دست یافته باشند. این تمام اختلاف ما در مورد مسایل مالی نبوده و نیست. پرسش من از برگزار کنندگان این بوده و هست که چرا شما با دریافت هزینه ساختمان از ارگان یاد شده، باز چرا ورودیه گرفتید؟ چرا ورودیه ی سه روز آنقدر زیاد بود که مخاطبینی را که می خواستند در این گردهمایی شرکت کنند، از آمدن منصرف نمودید؟ آیا بهتر نبود ورودیه را رایگان می کردید و یا مبلغش را کم اعلام می کردید؟ آیا ما از تاریخ درس نگرفته ایم، ما می دانیم که بورژوا ليبرال ها با يک دست اصلاحات ميدهند و با دست ديگر هميشه، آنها را پس ميگيرند. شما باید پاسخگو باشید که در مقابل این هزینه، انها چه پس گرفته اند؟ برای ما که در این باره یعنی روابط "محفلی" فعالانه برخورد می کنیم کاملا معلوم و شناخته شده است.
رضا برومند (جامعه دفاع از حقوق بشر و دمکراسی

شماره ۳۳ ویکتوریا آزاد (جامعه دفاع از حقوق بشر و دمکراسی)
شماره ۴۵ رضا برومند (جامعه دفاع از حقوق بشر و دمکراسی)
شماره ۱۵۵ رضا طالبی (نماینده سوسیال دمکرات، اکثریتی و یکی از مسولان تاثیر گذار در «آ.ب.اف»
شماره ۲۶۸ داود نوائیان (از اکثریتی های شناخته شده در این شهر که در روز حادثه ی "گل کذایی، همراه با تعدادی از هم فکرهای خود در سالن حضور داشت

چرخش به راست در کمیته برگزارکننده چهارمین گردهمایی کشتار زندانیان سیاسی در گوتنبرگ
شورش لرستاني (ماني)

علت اصلی عدم استقبال از آن
در اولین لحظه های ورود بخوبی این گرایش را ست را در تزیین سالن هم میتوانستی ببینی در گوشه و کنار و تمامی این سالن بزرگ و نیز سالن برگزاری آثار هنری فقط یک پلاکارد کوچک سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی آنهم در زیر سن سالن که اصلا از هیچ زاویه ای بجز جلوی سن قابل رویت نبود چسبانده شده بود نکته مهم در این رابطه عدم ارایه علنی پروتکل های بحثهای درونی و پاالتاکی گفتگوهای زندان برای بررسی برگزاری چهارمین گردهمایی آن بود

بویژه اینکه افرادی مثل من که بطور انفرادی شرکت و یا اظهار علاقه به همکاری کرده بودند و از این تضاد و اختلافی که بین خودشان روی داده و منجر به بایکوت این بار گردهمایی از طرف جناح رادیکال و انقلابی و بخشی از برگزارکنندگان سمینار سوم و نیز بسیاری از مهمانانی که در آن سمینار شرکت کرده بودند شده بود کاملا بی اطلاع بودند . انتخاب گل رز برای آفیش رسمی گردهمایی و نیز اختصاص یک مربع 2×2 به آویزان کردن این سمبل که معمولا درصفحه اول نشریات توده و اکثریت چاپ میشود هم با تغییراتی در زاویه و ساقه از چشمها پنهان نبود بویژه که گلهای دیگری هم میتوانست بعنوان جایگزین حد اقل توهم زدایی کند

گردهمایی در بخش هنری این گردهمایی با نمایش ویدیوهایی ازکار های منوچهر شهابی (یکی از مسوولین این بارکمیته هنری که در گردهمایی قبلی فقط نقش شرکت کننده را داشت) و پرستو فروهر با روسری و توضیحات منوچهر شهابی آغاز شد که بصیر نصیبی با بصیرت خا ص خودش وابستگی این انتخاب را به جنبش راه سبز سیدی فورا افشا کرد

د و اثر از بهروز حشمت از عناصر قدیمی راه کارگر که دوستی عمیق و شرکت فعالش در راهپیمایی های سازماندهی شده جرس یا جنبش راه سبز در وین چیز پنهانی نیست و کسانی که بخواهند میتوانند با جستجو در گوگل عکسها و فیلمهای تظاهرات سبزها در وین را ببینند که بهروز حشمت با دوچرخه قدیمیش آنان را همراهی میکند وی از دوستان بهمن مقصودلو از اعضای جندساله هیأت ژوری فستیوال فیلم فجر یا بهتر ضجر در تهران بوده است نیز به نمایش گذاشته شده بود

البته که برنامه نیز مطابق آنچه که اعلام شده بود پیش نرفت و تعدادی از مهمانان از جمله خانم گیسو شاکری هم که از ماهیت این بار برگزارکنندگان باخبر شده بود برای شرکت در این گردهمایی بقول معروف تره خرد نکرد و حتی پیامی هم نفرستاد . نیروهای انقلابی و سرنگونی طلب سیاسی هم جای پیامهایشان به سومین گردهمایی در امسال خالی بود.

در همان روز افتتا حیه حضور افرادی ایرانی از طرف حزب سوسیال دمکرات و عفو بین که الملل که وابستگیشان به سازمان ضد فداییان اکثریت برای ساکنان گوتنبرگ محرز بود باعث اولین اعتراض از طرف رفیق حمید قربانی نماینده گرایش رادیکال اتحاد سوسیالیستی کارگری شد که میزشان در سالن ورودی قرار داشت . صحنه ای که روز دوم اتفاق افتاد پرتاب یک دسته گل سنگین به صورت یک شرکت کننده شناخته شده دیگر اکثریتی از طرف یک خانم به نام مینا بود که مدعی بود که این آقا به رفتن به سفارت و شرکت در انتخابات رژیم افتخار میکرده و نیز دست این خانم را که در تظاهرات سبزها که شعار مرگ بر رژیم میداده است را پیچانده و مجروح کرده است قابل ذکر است

از دیگر نکات برجسته این سمینار شرکت شادی امین و شادی صدر با پروژه جنایت بی عقوبت، بررسی نتایج تحقیق درباره آزار و شکنجه جنسی زندانیان سیاسی زن بود آنها به تحلیل و توضیح پروژه با بودجه 125 هزار یورویی آن سخن گفتند که شامل مصاحبه هایی با زنانی میشد که در زندانهای مجتلف ایران دچار آسیبهای جسمی و روحی بعد از تجاوز و شکنجه شده بودند و تا بحال سکوت کرده بودند آنها اعلام کردند که هنوز هم در پی یافتن منابع مالی دیگری و نیز افراد دیگری برای مصاحبه و ادامه این پروزه هستند ولی در مورد اینکه آیا از این بودجه کلان چیزی هم نصیب مصاحبه شوندگان میشود یا صرفا به وکلایی پرداخت میشود که بقول خودشان در صحنه قضایی بین المللی به دفاع از این آسیب دیدگان اقدام خواهند کرد اشاره ای نکردند

در مورد هویت سیاسی برگزارکنندگان و عدم معرفی کمیته هنری با وجود اینکه در امیلهای من به کمیته هنری از آنها درخواست کرده بودم که خودشان را با اسم معرفی کنند که نکردند و حضور پر رنگ منوچهر شهابی از همکاران کمیته سلطانپور در اتریش به مسوولیت ناصر علیزاده بود توضیح اینکه این کمیته با سوء استفاده از نام سلطانپور کلاسهای زبان آلمانیشرا که در نوع خودش از نظر مدت تدریش و کمک مالی به پناهندگان کم نظیر بود در اختیار کسانی گذاشت که بیش از 95 درصد از آنان تواب شده و از سفارت امان نامه ورود به ایران دریافت کردند که خودش داستا نیست که در زمان خودش توسط اعلامیه ای بنام جمعی از پناهندگان سیاسی در اتریش افشا شد البته به وابستگی شناخته شده این فرد به اتحاد ضد فداییان خلق که در جرس تبلیغ موسوی و کروبی را در دستور کار دارند هم باید اشاره کرد که بعد از دقایقی با هیاهو و جنجال که وقت تمام است در واقع به من اجازه افشای بیشتر جرس را ندادند شما در این آدرس میتوانید مسعود فتحی و فرزانه فتحی چریکهای دیروز و توده ای اکثریتیهای امروز را با عنوان جرس یا جنبش راه سبز در وین در این آدرس ببینید
http://www.youtube.com/user/jonbesherahesabz?blend=11&ob=5#p/u/0/MzDWTvjU-m0


فراخوان همکاری برای جمع آوری اطلاعات درباره توابان زن در زندانهای دهه۶۰
سازمان”عدالت برای ایران”
تشکر ویژه خود را از شبکه زنان تحت قوانین مسلمانی (WLUML)، بنیاد هیوس و نیز مبتکران و مجریان جایزه لاله مدافعان حقوق بشر هلند ابراز دارم که بدون آنها، عدالت برای ایران، امروز نمی توانست آغاز شود.

آقای وزیر،
نامه سرگشاده به وزیر امور خارجه هلند: ابتکار عمل را برای وضع تحریمهای حقوق بشری به دست بگیرید!
با تقدیم احترام
شادی صدر
مدیر سازمان عدالت برای ایران

جنایت بی عقوبت” عنوان پروژه تحقیقی در مورد شکنجه و آزار جنسی در زندانهای جمهوری اسلامی است که در دومین روز از چهارمین گردهمایی سراسری درباره کشتار زندانیان سیاسی در ایران، توسط دکتر نورایمان قهاری، شادی صدر و شادی امین تشریح شد.
بخش دوم و ادامه معرفی تحقیق از سوی شادی امین فعال جنبش زنان و یکی دیگر از مجریان و دست اندرکاران این پروژه به روش تحقیق اشاره داشت .)

گزارش مالی چهارمین گردهمائی سراسری برای کشتار زندانیان سیاسی در ایران

نکاتی در باره چهارمین گردهمآیی سراسری درباره زندانیان سیاسی گوتنبرگ(سوئد)
کریم خیاو

یکی از این مراسم که چند سالی است هر دو سال یک بار از سوی تعدادی از زندانيان سياسی سابق برگزار می شود این بار در شهر گوتنبرگ ـ سوئد ـ برگزار شد. اين در واقع چهارمین گردهمآئی از اين دست بود که با هدف روشن نگاه داشتن مشعل آرمان های سترگ عاشق ترین فرزندان خلق برگزار شد

گردهمایی چهارم را از لحاظ امکانات ساختمانی باید یکی از بهترین دوره ها در این چهار دوره ی اخیر دانست. شاید به جرات می توان گفت که همین مورد خود پدید آورنده مشکلی بزرگ تر شد. هزینه ی بالای گردهمایی چهارم و نیاز برگزارکنندگان این گردهمایی جهت تامين آن (بویژه کمیته شهری که مسئولیت تامین آن را داشت)، راه را برای ورود طیف راست وطنی، به واسطه ی نفوذ عده ای از آنان در ارگان های متعدد دولتی و غیر دولتی و شهرداری ها (کمون ها)، کاملا باز گذاشت و فضا را برای فرصت طلبی آنها مهیا نمود. در همین راستا پرچم داران سبز حسینی در این شهر و در اقدامی غافل گیرانه، میکروفن و تریبون را برای هر چند زمانی کوتاه، در اختیار گرفتند. اتفاقا حضور یکی از این فرصت طلبان موجب عکس العمل تعدادی از حاضرین و یکی از اعضای کمیته ی شهری برگزارکننده شد. فرد فرصت طلب مزبور در فرصتی با مجریان برنامه در تماس قرار گرفته و مدعی می شود که قصد دارد دسته گلی به يکی از سخنرانان بدهد. اما پشت تريبون رفته و از مجریان برنامه خواهان حضور یکی از مسئولین برای دریافت گل می شود. فرد قرصت طلب در نطقی برنامه ریزی شده از پشت میکروفن خواهان اهدای گل از طرف جامعه ی به اصطلاح حقوق بشری خودشان به مسئولین کمیته ی شهری به پاس زحماتی که کشیده اند، می شود. جالب است که اتفاقا در آن روز و آن ساعت تعدادی از این قماش در سالن سخنرانی به وضوح دیده می شدند که خود خبر از برنامه ریزی قبلی اين عمل می داد. در پی این فرصت طلبی بود که یکی از مسئولین کمیته ی شهری بدون مشورت (البته با یکی از اعضای کمیته ی شهری این مشورت خودمانی صورت گرفت) به روی سن رفته و ضمن تشکر با فرد فرصت طلب مزبور که در واقع نماینده ی موسوی و کروبی (طرفدار سبز حسینی) بود روبوسی جانانه می کند تا سناریو و عکس ها در آینده سند و گواه محکمی بر حقانیت آنها و حضور پر رنگشان در این گردهمایی باشد. طبیعی است این عمل مذبوحانه از چشم تعدای از حاضرین و اعضای کمیته ی شهری دور نماند، بویژه یکی از رفقای زحمتکش کمیته ی شهری که در گردهمایی مسئولیت پخش پالتاکی گردهمایی را به عهده داشت، به روی سن رفته و گل را از مسئول نامبرده گرفته و به سینه ی آن فرد فرصت طلب پرتاب می کند و با صدای بلند فریاد می زند که جای تو اینجا و در میان ما نیست. در همین رابطه یکی از حاضرین که از فعالین سیاسی دراین شهر بوده و در تمامی حرکت های ضد رژیم فعالانه در صف اول حضور دارد، فریادش را بلند و رساتر کرده و خواهان خروج او و همپالگی هایش از سالن مراسم می شود. این زن شجاع بارها فریاد زد که"ما نمی گذاریم خون نداها و سهراب ها پایمال گردد". این دو اتفاق که به نظر من یک عمل آگاهانه و انقلابی بود، خوش آیند بعضی از برگزارکنندگان و حاضرین قرار نمی گیرد و دائما از این موضوع احساس شرمندگی کرده و پوزش می طلبیدند. براستی این همه چرخش از شعار محوری این گردهمایی یعنی " نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم " از کجا و چگونه در جریان برگزاری اين مراسم سر باز می کند؟ باید اشاره کرد طرفداران موسوی و کروبی (رهبران به اصطلاح سبز ـ فیلترهای اطمینان رژیم ـ که خواهان بازگشت دوران طلایی خمینی هسنتد) که فرصت طلبانه در گردهمایی شرکت کرده بودند، رهبرانشان از سران جنایت در دهه ی شصت و در طی سال های عمر ننگین این رژیم بوده و اساسا کسانی که اين نوع مراسم ها جهت گرامی داشت خاطره آنها برگزار می شود به دستور و با همکاری اين افراد به دار آويخته شده اند. واقعيات نشان داده که امثال موسوی و کروبی در نهایت هیچ اختلافی در زمينه ضرورت سرکوب توده ها با خامنه ای، احمدی نژاد مزدور و جنایتکار نداشته و ندارند

دردفاع از سمینار چهارم زندانیان سیاسی در یوتوبوری سوید نکته ای که هرگزبیان نشد!
نادر خلیلی

موضوع اصلی این نوشتار نیست. اتفاقی در سمینار چهارم افتاد که نیاز به بررسی واعلام بیرونی در سایت ها دارد. ومسئله بر می گردد به، آوردن دسته ای گل از سوی، شخصی به اسم«رضا برومند» به سمیناروکمیته ی برگزاری!

متاسفانه رفقای مجری سمینار وهمه ی آنانکه از دیگر کشورها، به سمینار آمده بودند، نه این شخص را می شناختند_ که اصولا با بسیارانی دیگر نیز غریبه بودند. به قول معروف، به واسطه ی عدم شناخت شخص نام برده، نمی توانستند، تصمیم دقیق وروشنی بگیرند. متاسفانه این انتقاد جدی بر سمینار وارد است که، همآهنگی زلال وکاملی بین رفقای آلمان(در کمیته ی مادر، یعنی گفتگوهای زندان)واز سویی، رفقای کمیته ی اجرایی که خود در یوتوبوری زندگی می کنند، وجود نداشت. واگر مثلا شخصی از سوی حکومت اسلامی، می آمد ودسته گلی به سمینار هدیه میکرد، به خاطر عدم شناخت وبه خصوص عدم همآهنگی دقیق و لازم بین مجریان وکمیته ی برگزاری، احتمالا میکروفن را می توانست در دست بگیرد وروند سمینار را مخدوش نماید. عملکرد هدفمندوعمدی«رضا برومند» دقیقا چنین محتوایی را که در بالا رفت، در بر میگیرد.

در هر حال رضا برومند که عضو«جامعه ی حقوق بشر» در شهر یوتوبوری است ودارای تاریخ وپیشینه ای سبز _ پلیسی وهمکاری با حکومت اسلامی است، از روی عمد وبا هدفی خاص، آن دسته گل را به محل سمینار آورده وقبلا بادونفر از رفقا به نامهای« عالم و رفعت»که از رفقای کمیته ی برگزاری هستند، صحبت کرده بود وگفته بود که: من این گل را به طور خصوصی برای شادی صدر آورده ام! رفیق عالم به او گفته بود: شما می توانید گل را به صورت شخصی به ایشان بدهید( با این مفهوم و معنا که سمینار ورفقای ما را، با موضوع خود، قاتی نکنید وگلتان را به طور شخصی به هرکسی که می خواهید بدهید. از اینرو، رضا برومند موفق شده بود که بدون هیچ مشکل جدی، از فیلتر رفقا گذشته و وارد محوطه ی سمینار و سخنرانی بشود. انسانهای فرصت طلب، خصوصا آنانکه دستی با رژیم اسلامی ایران داشته ودارند، اصولا چنین موقعیت هایی را با جان و دل خریداری کرده وبزرگترین ضربه ها رابه روند مبارزه می زنند. هدیه ی کسی که با پلیس بورژوازی همکاری داشته ودر جلوی چشم بسیارانی در یک آکسیون بر علیه حکومت اسلامی، به دفتر سفیر حکومت اسلامی، رفته است وازرفقای تضاهرات کننده، گزارش داده است؛ قاعدتا بهترین بهانه خواهد بود برای آنانکه، برگزاری سمینار زندانیان سیاسی، به مانند خاری در چشم خود، تلقی کرده اند وبا همین بهانه، سمینار چهارم را، مورد مواخذه، قرار می دهند. البته رفیق مینو میرانی، مسئول ارتباط اینتر نتی وهدایت کننده ی اتاق «چهارمین سمینار زندانیان سیاسی در پالتاک» که درسالن، حضور داشت، گل رضا برومند را، با خشم وروحیه ای انقلابی و سوسیالیستی، بر سینه ی رضا برومند کوبیدوفریاد زد: اینجا، جای شما نیست واز او خواست، تا محیط سمینار را ترک نماید. وهمآنگونه نیز شد. هرچند، از سوی تعدادی افراد معدود،(خصوصا دستیار یکی از فیلم برداران به نام مهرداد، به رفیق مینو برخورد شد که: نمی بایستی اینگونه با رضا برومند، برخورد کنید!

اعتراض این رفیق صمیمی وریز بین(مینو)، به باور من، دفاع جانانه ای از سمینار وزندانیان سیاسی بود. این برخورد، برخوردی جدی، مبنی بر شعار محوری سمینار چهارم یعنی« نه فراموش می کنیم و نه می بخشیم» بود. واینگونه، توانست، چهره ی واقعی سمینار وبرگزار کننده گان را، طبق باور سوسیالیستی_ مبارزاتی وانقلابی، به اثبات برساند. لازم به یاد آوری است که رفیق مینو به خاطر کنترل اتاق پالتاک، حضور شخص رضا برومند را، ندیده بود_ کار از کار گذشته ورضا برومند، روی سن رفته وبه خاطر عدم آشنایی مجریان برنامه، رفقا« مژده ارسی و میلا مسافر»، گل را به کمیته ی برگزاری،(یعنی سمینار) هدیه کرد. روی سن، رضا برومند، از رفیق امیر جواهری لنگرودی خواست تا به نمایندگی از کمیته ی برگزاری ، گل را دریافت کند! اما او خود به روی سن نرفت و رفیق فرخ قهرمانی را به روی سن هل داد. واینگونه بود که رفیق فرخ قهرمانی، با کار ناخواسته ای مواجه شد ودر روی سن، گل را از رضا برومند گرفته وبا او روبوسی کرد.

خوشبختانه، مینو میرانی، با دریافتی سوسیالیستی وباوری عمیق به دفاع از زندانیان سیاسی و روند سمینار، گل را ازسطل در آورده ومحکم، بر سینه ی رضابرومند کوبید. همین حرکت، باعث برداشته شدن، نقاب راست ها_ سبزها ودست اندرکاران حکومتی بود که به هیچکدام از رفقای جانباخته ی ما، کوچکترین ترحمی نکرد. از آزار و شکنجه ی آنها وما، لذت می برد وهمه می دانند که شعار اصلی بازجوها در زندانهای حکومت اسلامی ایران این بود که« دشمن مرده، بهتر از دشمن زنده است». سمینار و رفقای برگزاری ودیگر رفقا در گفتگوهای زندان و یا شرکت کننده گان در سمینار، چگونه می توانستند، حضور شخص یا اشخاصی اپورتونیست مثل رضا برومند را، آنهم با پیشینه ای حقوق بشری_ سبز وهمکاری با رژیم ایران، را تاب آورد؟

هیچ نظری موجود نیست: